صدراپاریزی :
«گره». بله «گره». اما نه آن چینی که به پیشانیمان میافتد و نه آن چیزی که این روزها به کارمان.
صحبت از گرهایست که به ذهنمان افتاده؛ میخلدمان و ما را به خلسهای شگرف میکشاند.
حالا روایت ما؛ جمعی از داستاننویسان سیرجان بعد از گذشت یک سال همراهی در گریز از تکرارهای ناگزیری به «گره» رسیده تا کوششی باشد برای به چالش کشیدن این خلسهی خنیاگر. حال اینکه سرانجام این «گره» چگونه گشوده و یا تأویل شود با شماست.
البته پیشتر بگوییم با هیچ ادعایی برای معجزه کردن در ادبیات این جغرافیا نیامدهایم. فقط آمدهایم صفحهای از این دفتر باشیم.
و فعلن قرارمان باشد هر فصل با چند داستان و معرفی چهرههای شناخته شدهی ادبیات کرمان و شاید هم اگر عمر به درازا کشید نامآوران ادبیات ایران.
آنچه که پیش روی شماست حاصل دلمشغولی همهی خوبانیست که رشتههایی از جان شیرینشان را در «گره» به گرو گذاشتند تا شروعی باشد خوب و نیکو.
امید است فصلنامهی تخصصی ادبیات داستانی «گره» نظر به چشماندازی که دارد این راه دشوار را با ایدههای گرهگشایانهی و با همراهی شما دوستدارانش، قدم به قدم با صبر و طمأنینه طی کند.
گره
فصلنامهی تخصصی ادبیات داستانی
https://telegram.me/gereh1394